خلاصه ای از بحث تربیت دینی
دین برنامه ای برای شکوفایی انسان است . دین چیزی از بیرون به ما تحمیل نمی کند بلکه سعی در اکتشاف درون روح انسان دارد . دین در واقع دارایی های خود انسان را رو میکند . امر تحمیلی تلقی نمیشود . اگر کسی دین را تحمیلی تلقی میکند بخاطر این است که به خودشناسی نرسیده است . چون انسان لایه های پنهان دارد و از لایه های پنهان خبر نداشته و فکر می کند دستورات دینی چیزی را به او تحمیل میکنند . در واقع اگر انسان به یک خودشناسی عمیق دست پیدا بکند می بیند که کلمه زیبای امیر المومنین در جانش جاری خواهد شد : تو همان جور هستی که من دوست دارم ، من را همان جوری قرار بده که تو دوست داری . اینکه دوست دارم همان چیزی که خدا دوست دارد بشوم ، باز جز خواسته های من است .
دین ، اینگونه یک تعریف بدون استرس و بدون موضع گیری انسان در مقابل آنرا پیدا خواهد کرد . وقتی شکوفا شدن دارایی های درونی برنامه ای بخواهد که نام آن دین میشود ، تربیت دینی هم تعریفی جدای از دین نیست . شاید ما کلمه تربیت را اضافه می کنیم یک قید توضیحی اضافه کردیم . اگر بگوییم دین دارای همان تربیت دینی است . منتهی در کلمه ی تربیت دینی ما یک نگاه هم به تاثیرگذاری بر دیگران داریم که دیگران را چگونه تربیت بکنیم ، بر دیگران چگونه تاثیر بگذاریم . البته اگر ما فقط کلمه ی دین را استفاده بکنیم باز این معنا را افاده خواهد کرد . اگر ما دینداری بکنیم یعنی بخشی از آن هم بر دیگران تاثیر بگذاریم و تربیت هم شامل آن خواهد شد ،
اما تاثیر گذاری بر دیگران به مقصود اینکه دیگران را رشد بدهد معمولا نام تربیت بر آن گذاشته میشود که ما مشکلاتی با این کلمه تربیت داریم . چون در ریشه این کلمه نوعی جبر بکار رفته است . و وقتی ما می خواهیم چیزی را ربوبیت بکنیم مثل این است که ما یک رابطه ی جبری با آن داریم و او یک بی ارادگی در مقابل کار ما دارد و با خود شکوفایی ما ، با استقلال انسان ، با منشی که در دین برای تربیت اتخاذ شده و برنامه ای که دین داده منافات دارد . البته هرجایی کلمه تربیت دینی استفاده شده ، منظورشان تربیت به معنای لغوی نبوده است منظورشان هدایت ، تبلیغ ، تزکیه بوده است . ولی این الان رواج پیدا کرده است . در متون قدیم ما چنین اصطلاحی استفاده نمی شد .
در روایات اگر نگاه بکنیم از این کلمه که پیامبر دیگران را تربیت کنند ، استفاده نشده است . از کلمه ی امضا کردن و تبشیر کردن استفاده شده است . گفتیم از کلمه ی تربیت دقیق استفاده کنیم . اگر می خواهیم این لفظ را با همان معنایی که علمای اسلامی مد نظر دارند استفاده کنیم ، این ملاحظه را یادمان باشد . اگر این را یادمان باشد دیگر نمی گوییم می خواهم فلانی را درست کنم . چون ما زیاد ، کاره ای بر تاثیر گذاری بر دیگران نیستیم . یا نمیگوییم چرا فلانی را درست تربیت نکردی ؟ در تربیت جبر نیست . باید خود فرد را بیشتر ببینیم . کلمه ی تربیت انسان را به این سمت می کشاند که در تربیت جبری مسلک می شود .
حجت الاسلام شیخ علیرضا پناهیان